دکتر العماد از قول دکتر علامه یوسف قرضاوی نقل کرد: در دنیای اسلام کسی اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اینکه وهابیت کتابی در لعن آن نوشته است چه شیعه باشد چه سنی، چه زیدی و چه...
وی خاطر نشان کرد: به عنوان مثال یک وهابی کتابی در رد سید جمالالدین اسدآبادی به نام "تحذیر الامم من کلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسی" نوشته است. یک وهابی دیگر کتابی در رد صاحب "تفسیر المنار" به نام "صواعق من النار علی صاحب المنار: هجوم شعلههای آتش بر سر صاحب کتاب المنار" نوشته است. دیگری کتابی به نام "الکلب العالی یوسف القرضاوی: ... بزرگ یوسف قرضاوی" نوشته است.
تمام نوشتههای آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است
عصام گفت: بنده قبل از شیعه شدنم نزد فردی به نام "المدخلی" درس میخواندم که نزد این شیخ قریب 100 کتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از "سید محمد قطب"، "شیخ محمد غزالی"، "آیتالله خویی"، "شیخ محمد عبده" و ... وجود داشت. این در حالی است که ما در میان کتب وهابیون کتابی در رد مارکسیست، بودائیسم، بهائیت و تفکرات اسراییلی و آمریکایی نمیبینیم. تمام نوشتههای آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است.
فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است
این، فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است
فتوای وهابیون در راستای متوقف کردن حرکت حزبالله لبنان و اخوان المسلمین است
وی تاکید کرد: فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است و باید توجه داشت که این فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است زیرا تمام علماء و مفتیهای عربستان کارگزار حکومت هستند. این فتوا در جهت منافع اسراییل و برای متوقف کردن حرکت حزبالله لبنان و حماس و اخوان المسلمین و... صادر شده است.
عصام العماد، ظهور وهابیون معقول در عربستان را از پدیدههای مبارک یاد کرد و به خبرنگار فقه و حقوق ایسنا گفت: شیخ سلیمان العوده، سردمدار وهابیون معقول از جمله کسانی است که شجاعت نقد شیخ محمد عبدالوهاب را یافت و او را به خطا منتسب کرد.
وی، دلیل تحقق چنین امری را دارای ریشهی تاریخی عنوان کرد و گفت: پس از آنکه بین "ملک فیصل" و "جمال عبدالناصر" درگیری پیش آمد، "ملک فیصل" جهت انتقامگیری، جمعی از علمای اهل تسنن مصر از جمله "سید محمد قطب" و "شیخ محمد غزالی" را به عربستان دعوت کرد تا آنان را بر ضد "جمال عبدالناصر" به کار گیرد ولیکن وقتی آنان وارد عربستان شدند چون از تفکرات "سید جمالالدین اسدآبادی" و "شیخ محمد عبده" تاثیر پذیرفته بودند، تفکرات "شیخ محمد عبدالوهاب" را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
عصام العماد گفت: وقتی اینان وارد عربستان شدند "شیخ ربیع مدخلی" و "بنباز" تعبیری کرده و گفته بودند ورود اینان به منزلهی بمبی است که موجب انفجار تفکر وهابی خواهد شد.
وی ادامه داد: "سید محمد قطب" پس از محکومیت به اقامت اجباری در عربستان مشغول تدریس شد و شاگردان معقولی چون "سلیمان العوده" را پرورش داد.
درشرایطی که امام علی(ع) وعمربنخطاب درعربستان نقد میشدند،کسی حق نقد عبدالوهاب را نداشت
عصام العماد گفت: من به یاد دارم زمانی در دانشگاههای عربستان نقد امام علی علیهالسلام و حتی عمر بن خطاب به راحتی صورت میگرفت ولی هیچکس حق نقد شیخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در این ایام با ظهور بزرگانی شجاع چون "سید محمد قطب" و "شیخ محمد غزالی" این وضعیت افول یافت.
وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی"قطب"مقابله کنند،او را به شورش علیه ولی امر خودمتهم کردند
وی ادامه داد: وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی "سید محمد قطب" مقابله کنند، او را متهم کردند به اینکه علیه ولی امر خود شورش کرده است که او نیز در جواب گفته بود اگر ولی امری برای من باشد، او "جمال عبدالناصر" است.
حرکت وهابیت در جهت اهداف انگلیس، آمریکا و اسراییل است
نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت میگیرد ناشی از این تفکر است
عصام العماد، حرکت وهابیت را در جهت اهداف انگلیس و آمریکا و اسرائیل برشمرد و گفت: این مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور دیگر اهتمام ندارد و معتقدند زیارت قبور شرک است و انفجار قبوری که در دنیا صورت میگیرد ناشی از این تفکر است. این تا جایی بوده است که برخی از علماء گفته بودند، گویی شیخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراین عقدهای درونی در این مورد دارد.
وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت میدانند
وی، بنای قبور و اشکال مختلف مقبره را از جمله امور عرفی برشمرد و اضافه کرد: وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت میدانند.
به اعتقاد عبدالوهاب، مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعونترند
مدرس مجمع جهانی اهل بیت (ع) گفت: محمد عبدالوهاب آنچنان در مورد مسلمانان تندرو بود که در کتاب خود نوشته است مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعونترند.
مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود
وی تصریح کرد: معتقدم هر جا تکفیری صورت گیرد پس از آن انفجاری در عالم رخ خواهد داد و مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود.
این محقق و پژوهشگر تاریخ و حدیث تاکید کرد: باید مومنین کاملا مواظب و هوشیار باشند چرا که پشیمانی پس از تحقق مشکلات سودی نخواهد داشت.
وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد
عصام العماد ابراز عقیده کرد: وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلکه اگر فرصت یابند، حرم دیگر ائمه اطهار را نیز منفجر خواهند کرد.
علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیهای مشترک صادر کنند
وی پیشنهاد کرد: در مقابل صدور فتاوی تکفیری تمام بزرگان اهل سنت و شیعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بیانیهای در محکومیت چنین اموری صادر کنند چرا که کوتاهی در این کار ضرر را متوجه همگان خواهد کرد. محکومیت مراجع دینی در قم و نجف در این زمینه کافی نیست.
از یک وهابی معتدل شنیدم که میگفت دولت ما ایران است
نباید با وهابیون عکسالعملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد
عصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شیعه و سنی به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دارند و خودم از یک وهابی معتدل شنیدم که میگفت دولت ما ایران است. نباید با وهابیون عکسالعملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد.
در حوزههای علمیه ایران فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیدهام
وی تعصب شدید وهابیون را یکی از مشکلات بزرگ آنان عنوان کرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاههای عربستان کتابهای شیخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسی است و از همان ابتدا افکار این شخصیت در وجود دانشجویان مستقر میشود لذا به یاد دارم که وقتی در دانشگاه "محمد سعود" درس میخواندم قریب هزار رساله دکترا در تکفیر شیعه وجود داشت. این در حالی است که در حوزههای علمیه ایرانی ما فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیدهام.
وهابیون به مقولهای به نام "تقریب مذاهب" اصلا اعتقادی ندارند
عصام العماد در ادامه گفتوگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: وهابیون به مقولهای به نام "تقریب مذاهب" اصلا اعتقادی ندارند و "محمد کباری" که یک عالم بزرگ سعودی کتابی فقط در رد تقریب مذاهب نگاشته است و "ابنجویری" فتوی بر حرمت خوردن غذای شیعه داده است؛ بنابراین اصلاح آنان کار آسانی نیست.
مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است
وی در عین حال خاطر نشان کرد: متاسفانه مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است به گونهای که اگر مصلحت خود را در ارتباط با شیعه ببینند صدها کتاب در اسلامیت شیعه مینویسند.
عصام العماد عنوان کرد: علمای عربستان وقتی دیدهاند ایران به عنوان رهبر فکری دنیای اسلام شناخته شده است، درصدد هجمهی ایران برآمدهاند و آنان وقتی انفجارات در کشور خود را دیدند به جهت تحقق چنین انفجاراتی در ایران، با صدور فتواهای تکفیرانه افکار را به چنین سمتی هدایت میکنند.
ایران باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات وهابیون برآید
وی گفت: جمهوری اسلامی که آراسته به سیاست علوی است باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات آنان برآید.
شیعه شدنم هدیهی آسمانی بود
دکتر عصام العماد، شیعه شدنش را هدیهی آسمانی برشمرد و گفت: من در نزد "بنباز" در عربستان مشغول تحصیل بودم و با خود در این اندیشه بودم که پس از قرنها ارادات خالصانه نسبت به امام علی و امام حسین (ع) و دیگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عدهای موج میزند و کهنه نشده است و از طرف دیگر نقدهای شدید نسبت به امام علی (ع) و امام حسین(ع) را در مجالس علمی عربستان مشاهده میکردم و میدیدم ظلمهای یزد و معاویه توجیه میشود ولی به راحتی امامان شیعه نقد میشوند.
مشاهده میکردم در عربستان کتابهایی در دفاع از یزید و... نوشته شده و هیچگونه انتقادی بر آنان وارد نکردهاند
وی ادامه داد: بنده مجالسی را مشاهده میکردم که به راحتی امام علی (ع) را نقد میکنند ولی وقتی فضایل امام -که حتی در خود کتابهایشان نیز هست- میشنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده میکردم کتابهای متنوعی در دفاع از یزید و عمروعاص و... نوشته شده است و هیچگونه انتقادی بر آنان وارد نکردهاند.
وی ادامه داد: اینگونه جریانات باعث شد بر نفسم عتاب کنم و خود را به مطالعه در سیرهی اهل بیت (ع) وادار کردم.
مدرس مجمع جهانی اهل بیت(ع) به ایسنا گفت: در شبی از شبهای ماه رمضان پس از نماز تراویح در مجلسی حاضر شدم که امام علی (ع) را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملکرد او بدون دلیل اعتراض میکردند و او را خلیفهای عنوان میکردند که اگر زودتر کشته میشد، آمریکای امروز مسلمان میگشت. دیدم آنان امام حسین (ع) را سببساز فتنه بزرگ اجتماعی مینامیدند که پس از این جلسه به شدت به مطالعه و تحقیق در زندگی اهل بیت (ع) روی آوردم.
پس از مطالعات تخصصی، دریافتم که تمام کارهای امام علی (ع) بر طبق عقل و منطق بود
به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است
وی اذعان کرد: پس از مطالعاتم که به طور تخصصی انجام دادم، یافتم که اتفاقا تمام کارهای امام علی (ع) بر طبق عقل و منطق بود و به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است. مثلا آنان احادیث فضایل امام علی علیهالسلام را بیاهمیت میخواندند ولی نفرین پیامبر(ص) در مورد معاویه (خداوند هیچ وقت شکمت را سیر نکند) را از جمله فضایل معاویه میدانستند و توجیه میکردند مقصود از این حدیث این است که معاویه هیچگاه سیر نشود و بخورد و سلامت پیدا کند.
عصام العماد افزود: شیعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلکه با کرامت الهی و عنایت آسمانی تحقق پذیرفت و خداوند را با تمام وجود بر این نعمت عظمی شاکرم و از او میخواهم مرا به معارف بیشتری هدایت کند.
به دلیل شیعه شدنم هماکنون مورد تکفیر وهابیون هستم
وی در پایان خاطر نشان کرد: بنده به دلیل شیعه شدنم هماکنون مورد تکفیر وهابیون هستم
330.
نویسنده: دکتر عصام العماد
علی(ع) از زبان پیامبر اکرم(ص) در منابع اهل سنت
در مدح تو ای مظهر اضداد چه گوییم / بالاست مقام تو و گفتار قصیر است
با این که تویی پادشه عالم هستی / کرباس تو را جامه و فرش تو حصیر است
راستی درباره عظمت و فضائل و مقامات امیرمؤمنان علی(ع) سخن گفتن هرچند در ابتدا سهل مینماید ولی با مقداری فرورفتن در بحر فضائل بیشمار او انسان متوجه میشود که بیان فضائل سخت مشکل و دشوار است "که عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها"
زیبا گفته خلیل بن احمد وقتی از او درباره فضائل علی(ع) پرسش شد: "کیف اصف رجلاً کتم اعادیه محاسنه و حسداً و احبّائه خوفاً و ما بین الکلمتین ملأالخائفین؛(1) چگونه میتوانم مردی را توصیف کنم که دشمنانش از روی حسادت و دوستانش از ترس(دشمنان)محاسن او را پنهان نمودند، در بین این دو رفتار شرق و غرب عالم محامدش را فراگرفته است.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به فضائل و اوصاف امیرمؤمنان علی(ع) از زبان پیامبر اکرم(ص) در منابع اهل سنّت چرا که: خوشتر آن باشد که وصف دلبران / گفته آید در کتاب دیگران
علی را جز خدا و نبی(ص) نشناختند
راستی این اعجوبه کون کیست که همه در شناخت او در ماندهاند، عدّهای او را تا سر حدّ خدایی بالا بردهاند، و عدّهای حتی در بندگی او شک دارند که: در مسجد کوفه شهیدش کردند. گفتند مگر اهل نماز است علی؟! و آن که او را حقیقتاً شناخت خدای او و رسول خدایش بود.
پیامبر اعظم(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: "یا علی ما عرف اللّه حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیری؛(2) ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من."
و در جای دیگر فرمود: "یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛(3) ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من."
فضائل بیشمار
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست / کهتر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
پیامبری هم که علی را شناخته اعتراف دارد که فضائل او قابل شماره و احصی نیست.
ابن عباس میگوید پیامبر اکرم(ص) فرمود: "لو انّ الفیاض(4) اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛(5) اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسانها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند بود"
و در جای دیگر پیامبر اعظم فرمود: "انّ اللّه تعالی جعل لاخی علیٍّ فضائل لاتحصی کثرة فمن ذکر فضیلةً من فضائله مقرّابها غفر اللّه له ما تقدّم من ذنبه و ماتأخّر؛ براستی خداوند برای برادرم علی(ع) فضائل بیشماری قرار داده است که اگر کسی یکی از آن فضایل را از روی اعتقاد و اعتراف بیان نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده او را میبخشد.
و من کتب فضیلةً من فضائله لم تزل الملائکة تستغفرله ما بقی لتلک الکتابه رسم، و من استمع فضیلةً من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالاستماع و من نظر الی کتابٍ من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالنّظر،(6)
اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بنویسد، تا هنگامی که آن نوشته باقی است، ملائکه برای او استغفار میکنند و اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بشنود، خداوند همه گناهانی را که از راه گوش انجام داده است میبخشد، و اگر کسی به نوشتهای درباره فضائل علی(ع) نگاه کند، خداوند تمام گناهانی که از راه چشم کرده است میپوشاند و از آن در میگذرد."
آنچه خوبان دارند تو تنها داری
علی نه تنها اوصاف خوبان عالم را داراست و "آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد" بلکه اوصاف تمامی پیامبران اولواالعزم را که عصاره هستی هستند بجز پیامبر خاتم در او جمع آمده است.
بیهقی یکی از دانشمندان نامی اهل سنّت چنین روایت نموده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "من احبّ ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوحٍ(ع) فی تقواه و ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی عبادته فلینظر الی علی بن طالب علیه الصّلوة و السّلام؛(7) هر کسی دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداری نوح را(مشاهده نماید) و بردباری ابراهیم(نظاره کند) و به عبادت موسی(ع) (پی ببرد) باید به علی بن ابی طالب(ع) نظر بیندازد."
مناقب، روایت فوق را در دو مورد به این صورت نقل نموده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: "من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی مهمه و الی یحیی بن زکریّا فی زهده، و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب علیهالسلام؛(8) هر کس میخواهد دانش آدم را، فهم (ژرف) نوح را، و زهد یحیی را و قاطعیّت موسی بن عمران را بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند."
محبت و علاقه پیامبر(ص) به علی(ع)
هر کس جامع کمالات باشد محبوب دلها نیز هست، پیامبر اکرم(ص) که خود محبوب عالمیان و خوبان و پاکان است، عاشق شیدای علی است، چرا که به تصریح آیه مباهله، علی جان پیامبر است "انفسنا" و جان هر کس شیرین و دوست داشتنی است.
به همین جهت بارها پیامبر اکرم(ص) میفرمود: "من احبّ علیّاً فقد احبّنی...؛(9) هر کس علی را دوست بدارد به من محبّت ورزیده است." و فرمود: "محبّک محبّی و مبغضک مبغضی؛(10) دوستدار تو دوست من است، و دشمن تو دشمن من."
شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: "یا رسول اللّه انّک تحبّ علیّاً؟ قال: او ماعلمت انّ علیّاً منّی و انا منه؛(11) ای رسول خدا علی(ع) را دوست میداری؟ فرمود: مگر نمیدانی که علی از من و من از اویم."
آیا کسی جان شیرین و پاره تنش را دوست نمیدارد؟
مناقب با اسنادش از رسول خدا نقل میکند که آن حضرت فرمود: "انّ اللّه عزّ و جلّ امرنی بحبّ اربعةٌ من اصحابی و اخبرنی انّه یحبّهم. قلنا: یا رسول اللّه من هم؟ فلکنّا یحبّ ان یکون منهم، فقال: الا انّ علیّاً منهم ثم سکت، ثمّ قال: الا انّ علیّاً منهم ثمّ سکت؛(12) براستی خدای عزیز و جلیل مرا امر کرده است به دوستی چهارنفر از اصحاب، و خبر داد مرا که خداوند(نیز) آنها را دوست میدارد، گفتم: ای رسول خدا آنها کیستند؟ پس هر یکی از ماها دوست داریم جزو آنان باشیم. پس فرمود: آگاه باشید علی از آنهاست، سپس سکوت کرد، دوباره فرمود: به راستی علی از آنهاست و سکوت کرد."
عایشه میگوید: هنگامی که رسول خدا(ص) به حالت احتضار درآمد فرمود: ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید، من به سراغ ابی بکر رفتم و او را احضار نمودم. وقتی ابابکر بر پیغمبر داخل شد حضرت نظری به سوی او افکند سپس از او روی گردانید و (برای مرتبه دوم) فرمود: "ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید. آنگاه حفصه عمر را احضار کرد پیغمبر همان گونه که از ابیبکر روی گردانید از عمر نیز روی گرداند. عایشه گوید: من گفتم وای بر شما پیغمبر علی بن ابی طالب(ع) را میخواند، سوگند به پروردگار جز علی را نمیخواهد. پس رفتند سراغ علی (ع)، وقتی که پیغمبر علی را دید، او را محکم به سینه چسبانید آنگاه در گوش آن حضرت هزار حدیث بیان فرمود که هر حدیثی راهگشای هزار حدیث بود."(13)
از ابن عباس نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "علیّ منّی مثل رأسی من بدنی؛(14) علی نسبت به من مانند سر است نسبت به بدن."
صد البته که محبّتهای پیامبر اکرم(ص) به علی صرف محبّت عاطفی نیست بلکه بر اساس لیاقتها و کمالاتی است که مولا علی(ع) دارا میباشد که به نمونههایی از کمالات و فضائل آن حضرت، از زبان خود پیامبر اکرم(ص) اشاره میشود.
علم علی(ع)
علم و دانش علی اکتسابی نیست تا استاد برتر از خود و شاگردان و هم دورههایی همسان خود داشته باشد، بلکه علم او "لدنی" است و و ریشه در علم الهی و آسمانی دارد، به این جهت علم او برهمه انسانهای معمولی و غیر مرتبط با وحی آسمانی برتری و امتیاز دارد، و به همین جهت است که حتی در منابع اهل سنّت نیز از او به عنوان "اعلم النّاس" یاد شده است که به نمونههایی اشاره میشود:
1- پیامبر اکرم(ص) فرمود: "اعلم امّتی من بعدی علیّ بن ابی طالب علیه السّلام؛(15) داناترین امّت من بعد از من علی بن ابیطالب(ع) است."
2- عبداللّه بن مسعود میگوید، پیامبر اکرم(ص) فرمود: "قُسّمت الحکمة علی عشرة اجزاءٍ فاعطی علیّ تسعة و النّاس جزءً واحداً؛(16) حکمت (و دانش) به ده جزء تقسیم شده است و به علی نه قسمت آن و به (مابقی مردم) یکدهم داده شده است."
تمامی علوم بشری و پیشرفتهای آن جزء همان یکدهم است، و علم علی(ع) نه برابر دانش تمامی بشریت است. و راز آن هم این است که ریشه در مهبط وحی الهی یعنی پیغمبر اکرم(ص) دارد، که خود فرمود: "انا مدینة العلم و علیٌ بابها، فمن ارادالعلم فیأت الباب؛(17)من شهر علم (الهی و وحیانی) هستم و علی دَرِ آن است پس هر کس اراده دانش دارد باید از درب (شهر) وارد شود".
کلمات کلیدی: