سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی به نفسش بیشتر گردد و در ریاضت و اصلاح آن کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]
از وهابیت بگویم
درباره



از وهابیت بگویم

وضعیت من در یاهـو
محمد بن تاج
درباره وهابیت وپاسخ به شبهات درمورد وهابیت خواهد بود
یک

چهارصد سال بعد از ابن تیمیه در اواسط قرن دوازدهم هجری شخص دیگری به نام "محمد بن عبدالوهاب" ساکن نجد حجاز مسائل ابن تیمیه و نظرات وی را پیگیری کرد. محمد بن عبدالوهاب چون از علم وافر ابن تیمیه بهره‌مند نبود، راه عمل و اقدام را برگزید و رساله‌های کوچک و قاطع پر از آیه و حدیث بدون اصطلاحات علمی برای تعلیم عوام به نگارش درآورد و به شمشیر متوسل شد و راه تندی و خشونت را پیش گرفت. وی تابعین برنامه‌اش را مسلمین و موحدین و مخالفینش را کفار و مشرکین نامید و شروع به تبلیغ عقاید خود کرد که آنها را "مُرّ قرآن و حدیث" می‌پنداشت و بر سر آن با قبایل همسایه خود به جنگ پرداخت.

محمد بن عبدالوهاب سرانجام به کمک و با امارت رئیس قبیله‌ای به نام "محمد بن سعود" دولت کوچکی را در شهر "درعیه" از شهرهای نجد بنا کرد و احکام شرعی را برابر نظریات خود که از حنبلی‌ها و اهل حدیث آموخته بود، به اجرا گذاشت و تبلیغات خود را بر تبیین شرک و توحید متمرکز کرد و به ویران کردن مقبره‌ها و بناهای ساخته شده بر قبور پرداخت. برخلاف ابن تیمیه که به وحدت جهان اسلام بر گرد اندیشه‌های سلف می‌اندیشید که مسلک ناب اهل سنتش می‌دانست، محمد ابن عبدالوهاب بیشتر به پیروزی گروه تحت فرمان خود می‌اندیشید.

بعد از ابن عبدالوهاب تا مدتی نزدیک به 26 سال اساس دستگاهی که او به همیاری محمد بن سعود و عبدالعزیز پسرش پایه‌ریزی کرده بود، پابرجا بود و حتی در نقاطی از جهان اسلام چون یمن و آفریقا و و هند و عراق نیز به روش سلفیان تبعیت می‌کردند.

نام ابداعی "وهابی" که از طرف معاندین این جماعت بر آنها نهاده شده بود، به عنوان بدعت‌گذار و بی‌دین و توهین‌کننده به مقدسات در سراسر جهان اسلامی آن روز شایع شد و لذا سلطان عثمانی و شاه ایران برای سرکوب آنها لشکرها تدارک دیده و روانه کردند. سرانجام در سال 1232 یا 27 سال بعد از فوت محمد بن عبدالوهاب سپاهیان "محمد علی پاشا"، والی مصر به اشاره سلطان عثمانی مرکز آنها یعنی شهر درعیه را به تصرف خود درآورده و کانون سیاسی و نظامی این جماعت را درهم شکستند، ولی پس از مدتی وهابی‌ها باز امارتی مجدد را در ریاض تاسیس کردند که آن هم در سال 1250 با کشته شدن "ترکی بن عبدالله" دچار ضعف و فروپاشی شد.

مقارن جنگ جهانی اول بار دیگر خاندان سعود طی کشمکش‌های سیاسی و قبیله‌ای بعد از یک دوره طولانی غیبت بیش از صد ساله دوباره بر اریکه قدرت حجاز تکیه زدند (1921) و این‌بار تمام شبه جزیره را به تصرف خود درآوردند و شهرهای مقدس مکه و مدینه را هم به تصرف خود درآوردند.

 

احیای مجدد سلفی‌گری

به این ترتیب بار دیگر نهضت سلفی رونق تازه‌ای گرفت و شیوخ سلفی و سلاطین آل‌سعود دست در دست هم به ترویج مسلک خویش پرداختند اولین سلطان سعودی (ملک عبدالعزیز) علی‌رغم تندروی‌ها و قشری‌گری‌های سلفی‌های احساساتی در قبال توازن نیروهای سیاسی در سطح عالم اسلام مشی مصلحت گرایانه‌ای در پیش گرفت.

سلفى‌گرى در نجد موجى از تند‌روى و سخت‌گیرى به راه انداخت و آنان کم کم به تکفیر همه مسلمانان پرداخت و گاهى براى ساکت کردن مخالفان، شیعه را تکفیر کرده و اشاعره و صوفیه و مذاهب دیگر را اهل بدعت ‌خواندند و مدعى ‌شدند که اسلام ناب محمدى در اختیار سلف بوده و فهم آنان از کتاب و سنت براى همگان حجت است و هر کس از این راه عدول کند، بدعت‌گذار یا خارج از اسلام است.

 

سلفی‌گری در مصر

مصر سرزمین‌ کهنی است که اواخر قرن دهم هجری عثمانی‌ها بر آن مسلط شدند و سال 1177 هجری شمسی به تصرف ناپلئون درآمد. هفت سال بعد عثمانی با کمک انگلیس ناپلئون را از مصر بیرون کرد و "محمد علی داودی" را حاکم مصر کرد تا مصر را آرام کند. او سلسله‌ خدیو‌ها (پاشاها)‌ را در مصر پایه‌گذاری و آرام آرام مصر را از عثمانی مستقل کرد.


حمله‌ ناپلئون به عثمانی و تصرف مصر ضعف امپراتوری عثمانی را آشکار و جنبش‌های اسلامی را فعال‌تر کرد. از اوایل قرن سیزدهم هجری شمسی هرچه نفوذ عثمانی در مصر کم می‌شد،‌ نفوذ اروپایی‌ها بیشتر شد تا جایی که حدود سال 1261 هجری شمسی انگلیس کنترل همه‌ امور مالی و اداری مصر را در دست گرفت و مصر را مستعمره خود کرد. در چنین دورانی "سید جمال الدین اسد آبادی" به مصر آمد و جوانان مصر را به مبارزه علیه انگلیس دعوت کرد.


سیدجمال الدین اسد ابادی
در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد،
قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود.


سید جمال مسلمانان را دعوت می‌کرد، به اسلام دوران پیامبر باز گردند. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد، قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. شیخ محمد عبده، سعد زغلول، ابراهیم هبلاوی، فتحی زغلول و بسیاری دیگر از نویسندگان لبنانی، سوری و مصری دور سید جمال جمع شدند و با مقالاتشان به خصوص در مصر جنبش‌های اعتراضی علیه استعمار انگلیس به راه انداختند که مهمترین آنها در تاسیس "انجمن وطنی" و قیام "اعرابی پاشا" نمود پیدا کرد.



  

 

 

 

  

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد بن تاج 94/8/16:: 8:46 عصر     |     () نظر