سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانا نادان را می شناسد؛ چون قبلاً نادان بوده است؛ ولی نادان دانا را نمی شناسد؛ چون قبلاً دانا نبوده است . [امام علی علیه السلام]
از وهابیت بگویم
درباره



از وهابیت بگویم

وضعیت من در یاهـو
محمد بن تاج
درباره وهابیت وپاسخ به شبهات درمورد وهابیت خواهد بود

••• برخورد علمای اهل سنّت و هم دورة ابن تیمیه با او چگونه بود؟

ابن تیمیه به سبب همین عقایدش، سه بار به دستور علمای اهل سنّت، دستگیر و زندانی شد. دفعة آخر گفتند همین جا بماند تا بمیرد و در سال 728 هـ. ق. در قلعة دمشق مرد.

علمای بسیاری علیه ابن تیمیه فتوا داده اند. برخی از آنها خیلی تند است. یکی از آنها قاضی ای بود که در زمان مرگ او اعلام کرد: هرکس اعتقاد ابن تیمیه داشته باشد، خونش حلال و مالش هدر است. محمّد حنفی بخاری (متوفی 741 هـ. ق.) اعلام کرده است که هرکس به ابن تیمیه شیخ الاسلام بگوید، کافر است. همه وهّابی ها الآن به او شیخ الاسلام می گویند. از عسقلانی بزرگترین شارح بخاری نقل شده است که گفتة علمای اهل سنّت دربارة ابن تیمیه دو بخش شده اند: عدّه ای به خاطر تجسّم خداوند او را کافر می دانند و عدّه ای معتقدند که او منافق است؛ چون راجع به حضرت علی(ع) سخنان زشتی بیان کرده است و می گوید: نظر من دومی است. دیدگاه های علمای اهل سنّت دربارة او کتاب مفصّلی با مطالبی تند شده است.

ذهبی (متوفی 748 هـ. ق.) نامة تندی به او نوشت با عنوان «الاعلان بالتوبیخ» که: ای بدبخت مجهول الهویّه یا مشکوک النّسب، نگاه کن دور و بر تو چه کسانی جمع شده اند؟ یک عدّه آدم های بی سواد کودن، کذّاب، کندذهن، احمق، خفیف العقل سفیه خشک ظاهر الصلاح نفهم. اگر باور نداری می توانی آنها را امتحان کنی. الآن وهّابی ها و طالبانی ها را نگاه می کنیم و دقیقاً همین ویژگی ها را در آنها می بینیم.

••• در دورة معاصر اینها چطور سری در بین سرها پیدا کردند؟

ابن تیمیه مرد و تمام شد و شاگردش ابن قیّم جوزی هم راه به جایی نبرد. تا اینکه در سال 1111 هـ. ق. یا 1115 هـ. ق. یا این حدود در «عییّنة عربستان» محمّدبن عبدالوهّاب به دنیا آمد و این تفکّرات را از قبر بیرون کشید و زنده کرد.

کسانی که طرفدار محمّدبن عبدالوهّاب شدند، بسیارشان حنبلی نسب هستند و به آنها وهّابی می گویند؛ کسانی که تابع ابن تیمیه ماندند ولو حنفی باشند؛ مانند طالبان، به آنها سلفی می گویند. اینها لزوماً فقهشان با هم یکی نیست. حنفی ها در شبه قارّه هند و پاکستان دو تیره اند و همیشه هم با هم جنگ دارند. طالبان از آنها درست شده است. ایدئولوژی آنها از ابن تیمیه گرفته شده است؛ امّا مکتب فقهی شان را عوض نکرده اند و حنفی مانده اند. بنابراین امروزه سلفی ها پیروان ایدئولوژی ابن تیمیه هستند با هر مکتب فقهی که باشند.

وهّابی ها مدّتی است که سعی دارند از اسم وهّابی ها فاصله بگیرند و خود را سلفی بنامند. چرا؟ چون وهّابی بودن به معنای این است که اینها پیرو کسی هستند که در قرن دوازده آمده است. این خودش بدعت است. دوازده قرن با وحی فاصلـــه دارند؛ امّا اگر بگویند سلفی هستیم، خود را متّصل با وحی معرّفی می کنند. به همین سبب چند سالی است که وهّابی ها از اسم وهّابی فاصله گرفته اند. این مشکل بزرگی را از سر راه آنها بر می دارد.

••• چه شد اینقدر جریان وهّابیت جا افتاد؟

محمّد بن عبدالوهّاب، همان تفکّرات ابن تیمیه را آورد با این تفاوت که شمشیر ابن سعود نیز همراه او بود. تکفیر هم توسط عبدالوهّاب پایه ریزی شد و تئوری های ابن تیمیه را عملیاتی کرد؛ امّا در حرف های محمّدبن عبدالوهّاب هست که با ابن تیمیه تفاوت وجود دارد که محمّدبن عبدالوهّاب با راهنمایی ابلیس از معضلی که در آن گرفتار بودند، نجات یافته است. او قائل به اجتهاد آزاد شده است؛ یعنی می گوید ما لازم نیست که فقه مخصوصی داشته باشیم؛ بلکه او و پیروانش معتقدند همان گونه عمل می کنند که صحابه پیش از ایجاد فرقه های فقهی عمل می کردند. همین قدر که به یکی از اصحاب ربطی پیدا کند، کافیست. چون اگر تابع فقه خاصّی باشند، دست و بال عملشان محدود می شود و با این حربه از این تنگنا در رفتند. امروزه این تفکّر سلفی گری، تقریباً همین هایی است که گفتیم.

••• آیا همة سلفی های دنیا از حیث اعتقاد و عملکرد یک جور هستند؟

این تفکّر در کشورهای مختلف تابعانی دارد. این تابعان اگر که اسلحه دست گرفتند و کشتار کردند، به آنها تکفیری می گوییم. ممکن است کسی سلفی باشد؛ ولی خطری هم برای شیعیان نداشته باشد. کسی مثل مُرسی، که نمی کشد ولی در برابر کشتار شحاته شیعیان سکوت می کند، در جلسات تکفیری ها هم شرکت می کند، خطر آفرین است. و این همان کسی است که دستور داده بود همة مدارس شیعی غیر از مدرسه احمدبن الحسن یمانی مدّعی را ببندند. بالأخره ابلیس راهنمایی می کند از طریق عربستان و جا های دیگر.

الآن سلفی های ارتجاعی داریم و جدید. «اخوان المسلمین» هم سلفی هستند. بعضی از اینها سیاسی اند، برخی اعتقادی و برخی تکفیری که تفکیک آنها مجال مفصّل دیگری می طلبد.

••• چرا وهّابی ها از اینکه وهّابی نامیده شوند، بدشان می آید؟

عرض شد به پیروان محمّدبن عبدالوهّاب، به اصطلاح وهّابی می گوییم؛ ولی آنها هم دارند نام وهّابی را از خود برمی دارند، به دو دلیل: یکی اینکه خودشان را به تاریخ وحی بچسبانند؛ دوم اینکه سلفی ها را به لحاظ اعتقاد و امکانات زیر چتر خودشان بیاورند و از حمایت آنها استفاده کنند. الآن نفوذشان فقط با پول است.

••• چگونه سلفی ها که سال ها به متعة شیعه طعنه می زنند، فتوایی به اسم جهاد نکاح راه انداختند و حتّی با محارم خود نکاح کردند. چگونه در فقه خودشان این موضوع را حلّ و فصل می کنند؟

این ماجرا برمی گردد به همان اجتهاد آزاد. طبق هیچ فتوای اهل سنّت و طبق هیچ کدام از ابزارهای صدور فتوا، عقل، قرآن و هر ابزار دیگری، نمی توان چنین فتوایی صادر کرد. البتّه در عمل، اگر آن شیخی که این فتوا را داد، آن را الآن پس بگیرد، دیگر فایده ای ندارد، چون این فتوا جریانی در میان همة سلفی ها ایجاد کرد و هنوز هم ادامه دارد.

ما در مورد متعه، مورد دیگری هم در میان عقاید سلفی ها سراغ داریم که آنها اسم آن را می گذارند مسیار. جالب است! من شما را ارجاع می دهم به کتاب صحیح بخاری، کتاب «الحِیَل، باب النّکاح». در آنجا چهار مورد به متعه اشاره کرده است.

هرکه گریزد ز خرابــات شــاه

بارکش غــول بیابـان شــود

می گوید اگر زنی به ازدواج با مردی رضایت نداشته باشد و مرد دو شاهد دروغین بیاورد که به ازدواج او شهادت دهند و قاضی ازدواج با او را تثبیت کند و هرچند مرد می داند دروغ است ولی اجازة نزدیکی با زن را دارد. این کتاب همان کتابی است که بخاری می گوید برای هر روایتش وضو گرفتم و استخاره کردم و نوشتم. جالب است متعه ای را که رسول خدا(ص) فرموده حرام است و این ازدواج های زوری حلال!

• با تشکّر از شما که قبول زحمت کردید.

• من هم از شما سپاسگزارم و امیدوارم از این گفت وگو حاصلی قابل عرضه به امام عصر(ع) نصیب ما شده باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد بن تاج 94/8/16:: 9:8 عصر     |     () نظر