سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه شیفته بازی و دل باخته سرگرمی و طرب است، خردورزی نکرده است . [امام علی علیه السلام]
از وهابیت بگویم
درباره



از وهابیت بگویم

وضعیت من در یاهـو
محمد بن تاج
درباره وهابیت وپاسخ به شبهات درمورد وهابیت خواهد بود

 


محمد عبده از شاگردان سید جمال الدین اسدآبادی

عبده راه نجات مسلمانان را بازگشت به  اسلام دوران پیامبر و اسلام سلف می‌دید،
 ولی بر عقل و آگاهی تأکید می‌کرد


دولت مصر سید جمال را از این کشور اخراج کرد، تا بعد شاگردانش راهش را ادامه دهند. یکی از مهمترین شاگردان سید جمال در مصر "محمد عبده" بود. او که سال‌ها با سید جمال همراه بود، وقتی به مصر بازگشت روش انقلابی و حماسی سید را کنار گذاشت و برای رسیدن به آرمان‌های او روشی آرام را پیش گرفت.

عبده راه نجات مسلمانان را بازگشت به  اسلام دوران پیامبر و اسلام سلف می‌دید، ولی بر عقل و آگاهی تأکید می‌کرد و می‌گفت، اگر دین را درست درک کنیم، می‌بینیم در دین ملاک شناخت عقل است و ایمانی که بر عقل استوار نباشد، پذیرفته نیست. او می‌گفت باید بازگشت به گذشته یعنی سلفی‌گری دست برداریم و سعی کنیم، دین را همانگونه بفهمیم که گذشتگان می‌فهمیدند.

عبده با نص‌گرایی و تقدیرگرایی مخالف بود و تلاش می‌کرد، دین را با دنیای جدید مطابقت دهد و نظام خلافت را نظام مطلوب سیاسی در اسلام می‌دانست و می‌گفت، اگر مردم ببینند خلیفه اشتباه می‌کند، می‌توانند علیه‌ او قیام کنند.

محمد عبده شاگردان بسیاری تربیت کرد که "رشید رضا" از مشهورترین آنان بود. وی اهل سوریه بود و در مدارس دینی مخالفان خلافت عثمانی درس خوانده و با خواندن "عروه الوثقی" با سید جمال و عبده آشنا شده بود. زمانی که عبده از تبعید برگشت، رشید رضا به مصر رفت و شاگرد و همراه او شد.


رشید رضا، از پایه‌گذاران جریان سلفی در مصر

او از شاگردان مشهور عبده بود

رشید رضا سلفی متعصب و تا حدودی متمایل به وهابیت بود

 که مبارزه‌طلبی و انقلابی‌گری سید جمال را با روش فرهنگی و تربیتی عبده تلفیق کرد.


رشید رضا سلفی متعصب و تا حدودی متمایل به وهابیت بود که مبارزه‌طلبی و انقلابی‌گری سید جمال را با روش فرهنگی و تربیتی عبده تلفیق کرد. رشید رضا ابتدا تلاش کرد، نشان دهد خلیفه مقدس نیست و از ایده‌ چند حکومت اسلامی به جای یک امپراتوری اسلامی دفاع کرد.

 هنوز مدتی از بحث‌های رشید رضا نگذشته بود که امپراتوری عثمانی منحل و مقام خلافت برچیده شد و کشور‌های جدیدی شکل گرفتند که مهمترین سوال آنها سیستم حکومتی جایگزین خلافت بود.

در مصر آن زمان سه گرایش ملی‌گرا، غرب‌گرا و اسلام‌گراها با هم رقابت می‌کردند تا با کسب مقبولیت میان مردم خود را جایگزین مناسبی برای سیستم گذشته معرفی کنند. در این میان اسلام‌گراها می‌گفتند، باید از اسلام سلفی اطاعت کرد تا به دوران شکوه اسلام در صدر اسلام باز گردیم.

در میان شاگردان رشید رضا، "حسن البنا" 1927 در شهر‌"اسماعیلیه" مصر جمعیتی اسلام‌گرا بنیان گذاشت که خیلی زود از تأثیرگذارترین گروه‌های اسلامی در آفریقا، اروپا،‌ آسیا و حتی آمریکا شد.

 

حسن البنا، پایه‌گذار جماعت اخوان المسلمین در مصر

آغاز مهمترین تشکل سلفی

البنا در قاهره سازمانش را گسترش داد. برای سازمانش قانون اساسی و آیین‌نامه داخلی نوشت. نشریه‌ "الاخوان‌الملسمین" را منتشر و تشکیلاتش را تقویت کرد تا هر روز بر تعداد هوادارانش بیشتر شود.

اخوان‌الملسمین هدف اصلی خود را تشکیل حکومت اسلامی در مصر و تمامی کشور‌های جهان اسلام اعلام کرد، اما در این راه بر تشکیل حکومت اسلامی مسالمت‌جویانه تاکید و کودتا را رد می‌کرد. جوانان پرشور اخوان روش معتدل او را نمی‌پسندیدند و بارها از او انتقاد کرده و خواستند درباره‌ برخی مسائل مالی، کمک‌های دریافتی و روابطش با پادشاه و دولت و حتی انگلیسی‌ها توضیح دهد. توضیحات البنا هوادارانش را قانع نکرد و موجب شد در سال 1938 از اخوان جدا شده و گروه "جمعیت جوانان محمد" را تشکیل دادند.


درگیری‌های سلفی‌ها در مصر

اخوان در سال 1944 در انتخابات پارلمان مصر شرکت کرد، اما دولت با تقلب نگذاشت، هیچ‌یک از نامزد‌های اخوان رای بیاورد. این موضوع اخوانی‌ها را به شدت خشمگین کرد و آنها را به خیابان‌ها کشاند که درگیری آنها با هواداران حزب کمونیست "وفد" را درپی داشت.

برافروخته شدن آتش جنگ علیه اسرائیل تاحدودی درگیری‌ بین آنها را آرام کرد. اما پس از جنگ بار دیگر این اختلافات دوباره از سر گرفته شد، تا اینکه در سال 1948 دولت مصر اخوان‌الملسمین را منحل کرد.

البنا خیلی پیگیر قضیه انحلال جماعت نشد، اما اخوانی‌ها نمی‌توانستند انحلال جماعت را بپذیرند. آنها بیست روز بعد "نقراشی پاشا"، نخست‌وزیر مصر را به جرم خیانت به وطن و انحلال اخوان ترور کردند. دولت جدید از البنا خواست ترور پاشا را محکوم کند تا با هم مذاکره کنند، او این کار را کرد. این موضوع اخوانی‌ها را عصبانی‌تر کرد. در سال 1950 پادشاه مصر، البنا را ترور و تشییع را برای او ممنوع کرد، در مقابل اخوانی‌ها هم تلاش کردند، رئیس نمایندگان مجلس و نخست‌وزیر را ترور کنند که نتوانستند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد بن تاج 94/8/16:: 8:47 عصر     |     () نظر